جوجولی
حرف قانون را کنار بریز قانون نمی داند دل عاشق برای معشوق چه میکند بیا بریم هیچکس به عشق حریف نمیشود حرفهایت را همراه پاهایت تکان بده... بیا بخاطر هم از هرچه خوبی است دل بکنیم و فقط مال هم باشیم نه اینکه حسرت هم با شیم نه اینکه به آه و گریه در سوختن مهمان بشیم... بیا فقط مال هم همراه ستاره راهی کهکشان بشیم و به خانه ی دلمان سایبان باشیم... بیا طلسم جدایی در عاشقان را بشکنیم و نه من مثل لیلی وشیرین و نه تو مثل مجنون وفرهاد و نه از دور چشم به چشم هم باشیم... بیا ضربان عاشقهای عالم باشیم تا زمانی که ستارگان در آسمان می درخشند... و تا زمانی که دریا و باران همدرد عاشقان است... تا زمانی که بر ستون خانه ها سقف است و چرخش خورشید به دور زمین و اشک پشت پلکهایتان است و تا زمانی که درد جدایی در چشم لیلی است وکوهها و بیابان منتظر ردپایی از مجنون هستند من فقط به تو... به تو یگانه ی خورشیدم روز را روشن میکنم و با بیگانه ماهم شب را به نور دعوت میکنم...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |