جوجولی
نازی رویایی ام! من اینجا خیس نبودن هایی هستم که به اجبار به تقویمم گره خورده اند و بدون حتی سایبانی پر از باران تنهایی می شوم اگر بی وزنی بودن هایت را روی زمین بگزارم اگر خاطر ه هایم را بین نوشته هایم رها کنم خالی از همه چیز می شوم! باور کن تمام زندگیم میان خند ه هایت جا مانده میان حرفهایت و میان همان لحن همیشگی... اگر به من باشد حرمت تمام این خلارا می شکنم روی حریم یاسهایی که کاشته ام پا می گزارم تمام ستاره ها را می فروشم و با تمام روزهایم خداحافظی می کنم فقط"تو" قول بده... گوشه ای از قلبت نفس هایم را حبس کنی تا آرام گیرم...
نوشته شده در شنبه 90/5/1ساعت
9:36 عصر توسط مونیکا نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |